امیر هاشمی مقدم: انصافنیوز
کلیپ و عکسهایی (اینجا) پخش شده که نشان میدهد دو روز پیش عدهای افراطی رفتهاند جلوی زیارتگاه استر و مردخای در همدان و پرچم اسرائیل را آتش زدهاند. یعنی جلوی یکی از زیارتگاههای مورد احترام یهودیان ایران. این رفتار نابخردانه از یکسو تعرض به مقدسات یهودیان، بهعنوان یکی از ادیان الهی و رسمی بر پایه قانون اساسی است و از سوی دیگر متهم کردن یهودیان کشورمان به همدستی با اسرائیل. یهودیان ایرانی یکی از شریفترین مردمان این سرزمیناند که تاکنون زیانشان به کسی نرسیده و رد پایشان در هیچ خرابکاریای کشف نشده است. در عوض میتوان به فهرست بلند بالای خدماتشان به این کشور در طول تاریخ پرداخت که پیشکش کردن شهدای یهودی در جنگ تحمیلی و البته کمکهای فراوان جامعه یهودیان ایران به رزمندگان ایرانی در جنگ جزو آخرین موارد است. جالب آنکه یهودیان ایرانی جزو قدیمیترین ساکنان این سرزمیناند که پیشینه حضورشان در ایران به ۲۵۶۲ سال پیش (۵۳۹ پ.م)، یعنی زمان آزادیشان از چنگ پادشاه بابل توسط کوروش بزرگ میرسد که بسیاریشان ترجیح دادند همراه کوروش به سرزمینهای آن روزگار ایران بیایند. به راستی چند نفر از ما میدانیم که چند نسل پیشمان چه کسانی بودند و از چه زمانی ساکن این خاک و سرزمین مقدس بودهایم؟ پس از تشکیل حکومت اسرائیل نیز علیرغم همه تطمیع و وعدههایی که از سوی اسرائیل دریافت کردند، حاضر به ترک میهنشان نشدند. اگرچه عده زیادیشان هم رفتند و شهروند اسرائیل شدند، اما آیا رفتارهای همین انگشتشمار افراطگرایان به ظاهر مسلمان یکی از عوامل این ترک میهنشان نبود؟
زیارتگاه استر و مردخای پیش از این نیز شوربختانه مورد بیحرمتی قرار گرفته بود و باز شوربختانهتر، موارد مشابه دیگری نیز در این زمینه داریم.
برای نمونه «استراخاتون»، آنگونه که مسلمانان مینامندش، یا «سارابتآشر»، آنگونه که خود یهودیان مینامندش، یکی از قدیمیترین آرامگاههای یهودیان اصفهان در جنوب این شهر است که آنجا هم بدبختانه از دست نادانهای افراطی در امان نیست و هر گاه تنش میان ایران و اسرائیل بالا میگیرد، روی دیوارهای این آرامگاه تاریخی شعارهایی علیه اسرائیل مینویسند. واقعا نا آگاهی و نادانی تا اینجا که نتوانی میان فرقه صهیونیسم و آیین یهود تمایز قائل شوی؟ اینها از رهبری جلوترند که بارها تاکید کرده حساب یهودیان ایران و جهان جدا از حساب اسرائیلیها و صهیونیستهاست؟
اتفاقا حضور یهودیان در ایران خود نشانهای است از همزیستی تاریخی مسلمانان و یهودیان (و دیگر ادیان الهی) در کنار یکدیگر. اما آیا این رفتارهای افراطی خدمت به اسرائیل برای اثبات ادعای بیپایه و اساسش مبنی بر یهودیآزاری در ایران نیست؟ آیا این چراغ سبز نشان دادن به اسرائیل نیست مبنی بر اینکه ما چند نفر انگشتشمار در اینجا افراطیگری میکنیم تا تو بتوانی پرونده درستی کنی علیه کل ایران؟
در روزهای اخیر شاهد سکوت بخش قابل توجهی از روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان و افراد مشهور ایرانی درباره حملات رژیم تا دندان مسلح اسرائیل به مردم بیگناه غزه بودهایم (برخلاف بسیاری از همفکرانشان در دیگر کشورها. دست کم در ترکیه میدانم موضعگیری روشنفکران و مردم خیلی پر رنگتر از ایران است). آیا یکی از دلایل این سکوت، ترسشان از انتقادات جامعه نیست که با برچسب «از خودشونه» اینها را نیز کنار افراطیونی بنشانند که در این فیلم میبینیم؟
نکته عجیب اینکه ماموران نیروی انتظامی آنجا ایستاده و فقط تماشا میکنند؟ آیا این رفتار افراطیها کنار زیارتگاه یهودیان، مصداق بارز اخلال در نظم عمومی، تعرض و توهین به اماکن مقدس ادیان رسمی و سلب آرامش شهروندان این کشور نیست؟
نهادهای مسئول و متولی اگر واقعا به فکر منافع و مصالح ملی هستند باید با چنین مواردی برخورد قانونی و بدون کمترین ملاحظهای داشته باشند.
پینوشت:
با توجه به اینکه تقریبا در همه انتقادات بر این نوشته اشاره به این شده که استر و مردخای عاملان قتل عام ایرانیان بودند و بنابراین افراطیها خوب کاری کردند رفتند پرچم اسرائیل را آنجا آتش زدند، این پینوشت را که ابتدا به صورت دیدگاه زیر همین یادداشت نوشته بودم، برای سردبیر محترم انصافنیوز فرستاده و خواهش کردم به پایان یادداشت اضافه شود؛ چرا که ممکن است بسیاری از خوانندگان فرصت خواندن حدود صد کامنت (تا این لحظه، یعنی دو روز پس از انتشار یادداشت) را نداشته باشند.
بر پایه روایت تورات، هفتاد هزار ایرانی و از جمله هامان وزیر در یک روز به دستور مردخای کشته شدند، چرا که ایرانیان میخواستند یهودیان را بکشند و یهودیان هم با کسب اجازه از خشایارشا که استر (خواهرزاده مردخای) زنش بود، پیشدستی کردند. جشن پوریم هم به همین دلیل است. حالا حتی برخیها میگویند اصلا سیزده به در هم ریشه در همین مراسم و اشاره به ایرانیانی دارد که در این روز از دست یهودیان به دشت و کوه پناه بردند.
به دلایل مختلف باید در درستی این داستان تردید کرد.
۱- این داستان تنها و تنها در تورات آمده است. تا پانصد سال پس از خشایارشا اثری از این داستان در همان تورات هم نیست و سپس اضافه میشود. کما اینکه اثری در منابع تاریخی درباره زن یهودی خشایارشا هم نداریم.
۲- به جز تورات در هیچ سند تاریخی دیگری به آن کوچکترین اشارهای نشده است. درباره هخامنشیان ما اسناد زیادی داریم، چه به خط میخی در سنگنوشتهها و الواح گلی، چه در منابع سامی میانرودان و چه منابع یونانی که برخیشان همچون کوروپدیا یا تاریخ پارس منحصرا درباره ایران هخامنشی و برخیشان همچون تاریخ هرودوت بیشترش درباره هخامنشیان است. اتفاقا خشایارشا چون به آتن حمله کرد بیشتر مورد توجه نویسندگان یونانی بود و دربارهاش بیشتر نوشتهاند. اما در هیچکدام کمترین اشارهای به چنین رویدادی نشده است.
۳- هیچ سرنخی هم از چنین رویدادی به دست نیامده است. آثار این قتل عام (همچون گور دستهجمعی و…) در هیچ کجا یافت نشده. در ادبیات شفاهی، افسانهها و تاریخ اساطیری هم ردی از این داستان یا چیزی شبیه به آن دیده نمیشود.
۴- این داستان با عقل جور در نمیآید. هفتاد هزار نفر رقم کمی نیست. اصلا نمیدانم شوش آن روزگار (که ادعا میشود پوریم در آن اتفاق افتاد) جمعیتش این میزان بود یا نه. ولی اگر هم بوده این به معنای نابودی کامل یک شهر است.
۵- من کارشناس تاریخ نیستم، اما بهعنوان خواننده تاریخ معمولا برای هر دورهای از تاریخ میروم سراغ متخصصان آن دوره. هیچ یک از متخصصان دوره هخامنشی این روایت را قبول ندارند؛ نه غربیها و نه ایرانیها (البته به جز استاد اعظم ناصر پورپیرار که با مدرک دیپلم در همه زمینهها صاحب نظریاتی خلاف نظرات همه کارشناسان بود و یکتنه علیه همه بخشهای تمدن و فرهنگ ایرانی کتاب مینوشت. و البته برخی سخنرانان غیرمختصص دیگر که درباره شیر مرغ تا جان آدمیزاد سخنرانی میکنند و درباره پوریم و... هم کلی ادعای غیرعلمی طرح کردهاند). حتی بسیاری از پژوهشگران یهودی هم کتاب استر و داستان ایرانیکشی در روز پوریم را آفریده ذهن یک یهودی ایرانی در سدههای بعدی میدانند.
۶- بسیاری از کارشناسان باور دارند پوریم جشن باستانی دیگری بوده که در گذر زمان تحریف شده. این را ما در بسیاری از جشنهای ایرانی هم داریم. برای نمونه مراسم قالیشویان در مشهد اردهال که همین ماه مهر برگزار شد، به باور بیشتر کارشناسان برگرفته از جشن مهرگان است که با روایت شهادت فرزند امام باقر ترکیب شده است. یا آنگونه که خیلیها میگویند زادروز حضرت مسیح ماه آوریل بوده و چون این آیین در اروپا جایگزین میترائیسم میشود، بنابراین روایت زادروز را میآورند تا زمان زایش مهر در آغاز زمستان.
شوخی با فرهنگ و اجتماع...برچسب : نویسنده : emoghaddames4 بازدید : 46